top of page

عهد عتیق کتابهای تاریخ

  دوم ساموئل

چیزهایی که باید بدانیم

کتاب از کجا شروع می شود؟

کتاب درست پس از مرگ شاه شائول آغاز می شود.

جاهایی که باید رفت

داوود یک آهنگ غم‌انگیز خواند.

دوم سموئیل ۱

 

داوود پادشاه شد.

دوم سموئیل ۵

 

خدا به داوود داد داد.

دوم سموئیل ۷

 

داوود گناه کرد و پیامبر داستانی را گفت.

دوم سموئیل ۱۱-۱۲

 

داوود نواخت نوایی از ستایش.

دوم سموئیل ۲۲

کتاب به کجا ختم می شود؟

کتاب درست پس از انجام آخرین فداکاری دیوید به پایان می رسد.

مردم برای دانستن

دیوید

ناتان

ابشالوم

یوآب

داستان دوم ساموئل

کتاب دوم ساموئل یک کتاب داستان است. داستان ها در مورد زندگی داوود به ما می گویند. رکوردی از زندگی اوست. یعنی همه این داستان ها واقعی هستند.

 

پس از مرگ شائول پادشاه، اسرائیل* به دو قسمت تقسیم شد. مردم قسمت شمالی را اسرائیل* می نامیدند. آنها قسمت جنوبی را یهودا نامیدند. یهودا و اسرائیل* جنگیدند تا ببینند پادشاه بعدی کیست. اولین داستان های کتاب نشان می دهد که چگونه داوود پادشاه تمام نقاط سرزمین شد.

 

وقتی داوود پادشاه شد، مردم خوشحال شدند. آنها دیدند که داوود پادشاه خوبی خواهد بود. او شهر اورشلیم را از دست دشمنانشان پس گرفت. او آن را به یک شهر بزرگ تبدیل کرد. او تابوت * خدا را به آنجا آورد. داوود حتی می‌خواست معبدی* برای خدا در اورشلیم بسازد. اما خدا ناتان نبی را فرستاد تا بگوید داوود معبدی نمی‌سازد. در عوض، یکی از پسران داوود خانه ای برای خدا در اورشلیم می ساخت. و خدا به یکی از پسران داوود پادشاهی* خواهد داد که تا ابد باقی بماند. [۱]

 

داوود به عنوان پادشاه کارهای بزرگ بسیاری انجام داد. او ارتش قدرتمندی ساخت. او ملت را قوی کرد. از بسیاری جهات، او نمونه ای از این بود که مردم چگونه باید از خدا پیروی کنند. او با خانواده شائول مهربان بود. او خدا را شکر کرد که به او کمک کرد تا دشمنانش را شکست دهد. او ترانه های زیبای ستایش* برای خدا نوشت. او دعاهایی را بیان می کرد که نشان می داد چگونه به خدا اعتماد کرده است.

 

داوود پادشاه بزرگی بود. اما داوود یک پادشاه کامل نبود. او پادشاهی نبود که موسی یا پیامبران* به او امید داشتند.[۲] این را با خواندن آخرین قسمت های کتاب می توانید ببینید. در آنجا داستان های غم انگیز زیادی درباره دیوید خواندید. دیوید زن مرد دیگری را گرفت. سپس دیوید این مرد را به قتل رساند. دیوید چند دروغ گفت. و داوود در مورد خانواده اش تصمیماتی گرفت که عاقلانه نبود.

 

داوود کارهای زیادی انجام داد که خدا را خشنود نکرد. اما بخش خوبی در این داستان ها وجود داشت. وقتی داوود دید چه گناهی کرده است، به سوی خدا بازگشت. او به اعمال شیطانی خود نزد خدا اعتراف کرد. عذاب خدا را پذیرفت. و همچنان به خدا توکل کرد. خداوند چیزهای بسیار سختی به داوود گفت. [۳] اما داوود از خدا روی گردان نشد. او معتقد بود که خدا خوب است. داوود معتقد بود که خدا به وعده های خود عمل خواهد کرد.

 

در قسمت آخر این کتاب، در مورد آخرین روزهای دیوید می خوانیم. آخرین عبادت او را می بینیم*. آخرین سخنان او را خواندیم. دیوید مشکلات زیادی در زندگی خود داشت. او هنوز دشمنان زیادی داشت. او اشتباهات زیادی مرتکب شده بود. اما داوود هرگز امید خود را به خدا از دست نداد. او به خاطر وعده هایی که خداوند داده بود، حمد و ثنای خدا را سرود. یکی از آن مزامیر* نزدیک پایان دوم سموئیل گنجانده شده است. [۴] دیوید "آخرین کلمات" خود را در پایان آن آهنگ نوشت. در آن کلمات، او گفت که چگونه به «عهد * ابدی» خدا امیدوار است. [۵]

 

دیوید سالهای آخر عمر خود را صرف ساختن یک ارتش بزرگ کرد. او خود را با سربازان بزرگ محاصره کرد. اما آخرین کاری که دیوید انجام داد یکی از مهمترین آنها بود. او مقداری زمین خرید تا بتواند برای خدا قربانی کند. آن زمین تبدیل به مکانی می‌شد که معبد خدا در آنجا ساخته می‌شد.

 

1.  دوم سموئیل۱۵:۷، ۱۶

2. پیداش ۱۰:۴۹

3.  دوم سموئیل ۱۲:۱۱-۱۲

4.  دوم سموئیل ۲۲؛  مزامور ۱۸

5.  دوم سموئیل ۵:۲۳

bottom of page