عهد عتیق کتابهای تاریخ
اول تواریخ
چیزهایی که باید بدانید
کتاب از کجا شروع می شود؟
کتاب با فهرستی از اجداد داوود و پسران یعقوب آغاز می شود.
جاهایی که باید رفت
داوود سربازان بزرگترین خود را داشت.
اول تواریخ ۱۰:۱۱-۲۵
عزا کشتی را لمس کرد*.
اول تواریخ ۱۱:۱۳-۱۴
خدا به داوود وعده داد.
اول تواریخ ۱:۱۷-۱۵
غول با شش انگشت با اسرائیل جنگید.
اول تواریخ ۴:۲۰-۸
داوود برای مردم دعا کرد.
اول تواریخ ۱:۲۹-۱۹
کتاب به کجا ختم می شود؟
کتاب با داستان مرگ داوود به پایان می رسد.
مردم برای دانستن
سائول
داوود
عزا
سلیمان
داستان اول تواریخ
داستان های زیادی را در این کتاب خواهید دید که قبلا دیده اید. دلیلش این است که تواریخ بسیار شبیه کتاب های پادشاهان است. این کتاب در مورد مردم یهودا، درست مانند ساموئل و پادشاهان صحبت می کند. اما داستان را به گونه ای دیگر بیان می کند. کتابهای پادشاهان از آنچه بر مردم گذشت خبر میداد. کتابهای تواریخ بیان میکنند که چرا این اتفاقات رخ داده است.
این کتاب درس هایی را که در داستان ها وجود دارد به مردم می آموزد. داستان ها را توضیح می دهد. چیزهایی در مورد خدا به مردم می آموزد. به همین دلیل است که برخی فکر میکنند این کتاب بیشتر شبیه یک پیامبر است که آن را نوشته است. این کتاب به مردم یادآوری کرد که خدا در تمام داستان* اسرائیل چگونه است.
یکی از اولین چیزهایی که در کتاب خواهید دید، نام ها هستند. نام های بسیار و بسیاری. لیست های زیادی در کتاب ها وجود دارد. آنها رکوردهای مهمی هستند. مردم باید به یاد بیاورند که چه کسانی هستند. آنها باید به یاد بیاورند که از کجا آمده اند. به همین دلیل نام های زیادی در کتاب وجود دارد. این داستان ها در مورد افراد واقعی هستند.
بقیه کتاب اول تواریخ درباره داوود است. برخی از داستان ها مانند داستان های پادشاهان و ساموئل است. اما همه داستانهای دیوید دوباره گفته نمیشود. برخی از داستان ها جدید هستند. داستان ها در مورد داوود و وعده هایی که خداوند به او داده است می گوید. داستان های اول تواریخ در مورد اینکه چگونه دیوید بخشی از نقشه بزرگ خدا بود صحبت می کند. به همین دلیل است که کتاب با اولین انسان، آدم آغاز می شود. وعده ای که خدا به آدم و حوا داده بود را به خاطر دارید؟ خدا وعده داد که یکی از پسرانشان بر مار غلبه خواهد کرد. [۱] داود یکی از پسران آدم بود. داوود بخشی از برنامه خدا برای وفای به این وعده خواهد شد.
داستان داوود با داستان شائول آغاز می شود. او قبل از داوود پادشاه بود. شائول پادشاه خوبی نبود. به حرف خدا گوش نداد. اما خدا برای داوود بسیار مهم بود. داوود می خواست که همه در اسرائیل به خدا احترام بگذارند. بنابراین یکی از اولین کارهایی که انجام داد این بود که رفت تا کشتی* را از دست دشمنان اسرائیل پس بگیرد.
سالها قبل، دشمنان اسرائیل تابوت* وعده خدا را ربودند. بنابراین کتاب به شما می گوید که چگونه آن را پس گرفته است. داوود می خواست که مردم به یاد خدا باشند. به همین دلیل کشتی* برای او مهم بود. این کشتی* نشانه ای بود که خدا با آنها بود. داوود می خواست که مردم به یاد بیاورند که چه کسانی هستند. آنها قوم خدا بودند. او می خواست که آنها خدا را دوست داشته باشند و خدا را گرامی بدارند. او می دانست که اگر پادشاه به خدا وفادار نباشد مردم به خدا وفادار نخواهند بود. بنابراین او کارهای زیادی کرد تا به مردم نشان دهد چگونه از خدا پیروی کنند. در این کتاب داستان های زیادی درباره کشتی* وجود دارد. داستان های زیادی در مورد کاهنان و معبد وجود دارد. به همین دلیل این چیزها برای او مهم بود. همه این داستان ها به ما کمک می کنند تا دیوید را مردی بدانیم که خدا را دوست دارد. آن درس در کتاب تواریخ بسیار مهم است.
آیا وعده ای را که خداوند به داوود داده بود به خاطر می آورید؟ او قول داد که یکی از پسران داوود را پادشاه کند. آن پادشاه روزی بر همه مردم حکومت خواهد کرد. آن پادشاه تا ابد بر خانه خدا و پادشاهی خدا حکومت خواهد کرد. ساموئل این قول را در کتاب خود آورده است. ما آن را دوباره در تواریخ پیدا می کنیم.
وقتی خدا گفت «خانه من»، این روش دیگری برای گفتن «معبد من*» بود. این پادشاه موعود به پادشاهی اهمیت میدهد*. و او از معبد* نیز مراقبت می کرد. شاید به همین دلیل است که تواریخ داستان های زیادی در مورد معبد* و کاهنان می گوید. داوود پادشاهی بود با قلب یک کشیش. داوود به تابوت* و معبد* اهمیت می داد. او با مثال خود نشان داد که پادشاه موعود ممکن است چگونه باشد.
داوود معبد را نساخت. خدا به او اجازه ساخت آن را نداد. اما دیوید همه برنامه ها را انجام داد. او برای ساخت آن پول جمع کرد. چوب ها و سنگ ها را جمع کرد. او کشیشان را انتخاب کرد. او خواننده ها را انتخاب کرد. او مردم را برای تماشای دروازه ها انتخاب کرد. او هنرمندان و سازندگان را انتخاب کرد. تنها کاری که پسرش باید انجام می داد این بود که آن را کنار هم بگذارد.
این کتاب چیزهای زیادی را آموزش می دهد. قوم یهودا قوم خدا بودند. داوود پادشاه خوبی بود. او از خدا پیروی کرد. خدا را گرامی داشت. پس خداوند یهودا را بزرگ کرد. او دشمنان آنها را شکست داد. وقتی از او پیروی کردند، خداوند به آنها آرامش داد. تا زمانی که آنها این چیزها را به خاطر می آوردند، خدا با آنها بود.
است
کتاب بعدی نشان می دهد که چه اتفاقی افتاد که آنها فراموش کردند.
[۱] پیدایش ۱۵:۳