عهد عتیق | کتاب های موسی
لاویان
چیزهایی که باید بدانید
کتاب از کجا شروع می شود؟
قوم خدا در بیابان بودند. آنها به سوی سرزمینی که خداوند به ابراهیم وعده داده بود در حرکت بودند.
جاهایی که باید رفت
خداوند قوانین قربانی سوخته را میدهد.
لاوییان ۱
یک روز ویژه برای قربانی ویژه تعیین شده است.
لاوییان ۱۶
خداوند مقدس است.
لاوییان ۱۹: ۱-۱۷
مراقبت از فقرا.
لاوییان ۲۵: ۳۵-۵۵
خداوند برکات و لعنتها را میدهد.
لاوییان ۲۶
کتاب به کجا ختم می شود؟
وقتی کتاب تمام شد، مردم هنوز در بیابان بودند.
مردم برای دانستن
موسی
هارون
کشیشان
نداب و ابیهو
داستان لاویان
کتاب لاویان غیرعادی ترین کتاب است. تقریباً مانند بخش دیگری از خروج است. مردم خیمه خدا را در وسط اردوگاه خود برپا کردند. و خدا از آن خیمه با موسی صحبت کرد. موسی چیزهایی را که خدا به او گفته بود، نوشت. و این کلمات را در این کتاب آورده است.
نام این کتاب لاویان است. کلمه لاویان به معنای «درباره لاویان» است. لاوی یکی از پسران یعقوب بود. «لاویان» پسران لاوی بودند. خداوند این خانواده را برای کشیش انتخاب کرد. خداوند کارهای زیادی به آنها داده است. یکی کمک به مردم برای دانستن قوانینی بود که خدا به موسی داد. آنها همچنین باید مراقب خیمه خدا و همه چیزهایی بودند که در آنجا اتفاق افتاد. موسی و هارون هر دو لاوی بودند.
خدا به موسی گفت که مردم باید او را پرستش کنند. سپس موسی به کاهنان گفت. کاهنان باید خدا را همانطور که موسی به آنها گفته بود پرستش می کردند. سپس، آنها به مردم کمک می کردند تا همین کار را انجام دهند. موسی قوانین زیادی در مورد نحوه پرستش* خدا به آنها داد. قسمت اول لاویان چگونگی قربانی کردن* را برای خدا بیان می کند. خیمه خدا محراب* جلوی آن داشت. شاید به همین دلیل است که قسمت اول لاویان در مورد چگونگی قربانی کردن* می گوید.
قسمت دوم لاویان وظایف خود را به کاهنان می گوید. خدا بهشون گفت چی بپوشن به آنها گفت چگونه خود را بشویند. وقتی خدا تعلیم کاهنان را تمام کرد، به همه مردم دستور داد.
خداوند این قوانین را به مردم داد تا به آنها یادآوری کند که متعلق به او هستند. خدا می خواست قومش مقدس* باشند. کلمه مقدس به معنای "جدا کردن" است. خدا خواست که فقط او را بپرستند. خدا خواست که از هر جهت از او اطاعت کنند. خدا مقدس است*. او انتظار داشت قومش هم مقدس باشند*.
خداوند این قوانین را به مردم داده تا به مردم بگوید چگونه زندگی مقدسی داشته باشند. قوانین و قوانین لاویان به مردم می گفت که چگونه می توانند خدا را راضی کنند. به آنها می گفت که چگونه خدا را در اردوگاه خود نگه دارند. اما اینکه خدا در اردوگاه شما زندگی کند می تواند یک چیز خطرناک باشد. خدا مقدس است. او نمی تواند گناه کند*. او نمی تواند چشمان خود را بر گناه * در قوم خود ببندد. قوم خدا در گذشته به خوبی از خدا اطاعت نکرده بودند. چگونه خدا می تواند در میان این مردمی زندگی کند که ممکن است این همه شرور باشند؟
لاویان پاسخ را به ما می گوید. موسی گفت که گناه همیشه منجر به مرگ می شود. اما خدا مهربان است*. خداوند گناهان آنها را می بخشید. اما فقط در صورتی آنها را می بخشید که به آنچه او گفته بود عمل کنند. مردم می توانستند به خیمه خدا بیایند. آنها می توانستند حیوانی را به کشیش بدهند. کشیش آن را می کشت. سپس برای خدا قربانی* می کرد. این پیشکش تاوان گناه مردم را میپردازد. خداوند این پیشکش را می پذیرد. خدا گناه مردم را می بخشید. او دیگر گناه آنها را در برابر آنها نگه نمی دارد.
این کتاب همچنین از یک فداکاری خاص می گوید*. کشیش این قربانی را به یکباره برای همه مردم انجام داد. یک بار در سال، روز خاصی فرا می رسید که مردم قربانی خاصی می کردند*. همه مردم باید در کنار خیمه خدا جمع شوند. قرار نبود کسی کاری انجام دهد. رهبر کاهنان حیوان خاصی را می کشت. او خون این قربانی را می گرفت و به خیمه خدا می رفت. در آنجا به مقدس ترین مکان می رفت. او به گناه مردم اعتراف می کرد. او این پیشکش را به خدا می داد. از خدا می خواست که مردم را ببخشد. فقط رهبر کاهنان می توانست برود. او فقط یک بار در سال می توانست این کار را انجام دهد. در آن روز خداوند به مردم یادآوری کرد که او خدای مقدس* است. او به آنها یادآوری کرد که آنها باید مردم مقدس * باشند.
موسی در این کتاب خیلی چیزهای دیگر را به مردم گفت. او در مورد روزهای خاصی به آنها گفت که باید برای غذا خوردن و عبادت * با هم جمع شوند. او به آنها گفت که چگونه با یکدیگر رفتار کنند و چگونه از فقرا مراقبت کنند. او قوانین خاصی را در مورد چیزهای مختلف به آنها داد. او در مورد غذاهایی که خدا نمی خواست آنها را بخورند به آنها گفت. او در مورد نوع لباس هایی که می توانند و نمی توانند بپوشند به آنها گفت. اما تمام لاویان واقعاً در مورد یک چیز است. راه راضی کردن خدای مقدس را به مردم نشان داد. راه زندگی به عنوان قوم مقدس* خدا را نشان داد.
خداوند راهی برای قومش قرار داد تا به او نزدیک شوند. وقتی کار اشتباهی می کردند، می توانستند قربانی کنند*. وقتی این کار را کردند، خدا آنها را بخشید. اما قربانی* فقط تا دفعه بعد که شخص خدا را اطاعت نکرد ادامه داشت. سپس، آنها باید قربانی دیگری می کردند*. آنها مجبور بودند این کار را بارها و بارها انجام دهند. اما، یک روز، هنگامی که عیسی آمد، خدا قربانی بهتری را فراهم کرد*. آن قربانی فقط یک بار انجام می شود و دیگر نیازی به انجام آن نیست.